کوبــار ( کمیتۀ ورزشی بیمارستان آریای رشت ) ورزشی-فرهنگی-اجتماعی

کوبار درگویش گیلکی به معنی بارانی است که در کوهستان ببارد.

کوبــار ( کمیتۀ ورزشی بیمارستان آریای رشت ) ورزشی-فرهنگی-اجتماعی

کوبار درگویش گیلکی به معنی بارانی است که در کوهستان ببارد.

گزارش تصویری صعود به ارتفاعات کوروبار ماسوله

بیا تا کوه با هم همسفر باشیم ، تو ایمان را فرا راهت بگیر و من امیدم را ، کمال بستگی (پیوند) در این است .    " مرحوم دکتر عطاء الله فریدونی " 

  

 

 مسیر صعود : ارتفاعات کوروبار ماسوله 

سرپرست گروه : مجید تقوی ماسوله 

عقب دار : پیمان شمسی پور 

گروه سمعی بصری : ابراهیم مهدی زاده ، فریدون فخر ، بابک طالب خانی  

شهردار منطقه کوروبار: امیر رحمتی  

نگارنده سفرنامه : میر محمد صادق مهران 

مهمان : شهرام روزبه از منطقه آزاد کیش - دفتر تهران 

مسئول امور متفرقه : شهریار حق شناس

 

ساعت 4:15 بامداد روزجمعه ، 26 تیر ماه سال 1388 ، آن هنگام که ظلمت شب دیجور هنوز بر فضای آسمان شهر مستولی بود ، اعضای صمیمی ، پر توان و با انگیزه گروه کوبار (کمیته ورزشی بیمارستان آریای رشت) با یک ربع تأخیر در مکان معهود (فلکه یخسازی رشت) گرد هم امدند تا سومین سفر کوه پیمایی خود را پس از فتح ارتفاعات للندیز و گرد سایه ، اینبار به یکی از ارتفاعات پیرامون ماسوله ، موسوم به کوروبار آغاز کنند.  

 

 

بابک ، پیمان ، شهرام (مهمان عزیز تهرانی ) و بنده حقیر (مهران) سوار بر خودروی پ‍‍ژو 206 بابک حوالی ساعت 4:30 رشت را به مقصد ماسوله ترک کردیم و دیگر دوستان گروه شامل مجید ، ابی ، شهریار ، امیر دقایقی دیرتر با خودروی پراید مجید دنبال ما راه افتادند تا عضو نائم و نادم گروه ، جناب فریدون خان را که خود و گوشی همراه وی هردو خاموش بودند از خواب صباح بیدار و در معیت خود راهی سفر کنند.  

 

 

 حوالی ساعت 6 بامداد دو گروه با فاصله اندکی از یکدیگر به ماسوله رسیدیم و در حالیکه معابر اطراف شهر مملو از خودروهای پارک شده و چادر های سفری افراشته بود بزحمت لابلای خودروهای موجود اندک فضایی برای پارک کردن خودروهای خود یافتیم تا سفر اصلی را اغاز کنیم. 

 

 

 

 

       بکوی عشق منه بی دلیل راه قدم               که من بخویش صد اهتمام و نشد    "حافظ " 

 

از همان ابتدا فقدان سرپرست گروه ، جناب آقای آشوغ ، که ظاهرا شوق شرکت در یک ضیافت خصوصی ایشان را از ذوق حرکت در یک ریاضت عمومی باز داشته بود ، برسنگینی کوله بار بدوش کشیده دوستان افزود اما حضور مغتنم راهدان دیگر گروه (مجید) و چند تن از راهنمایان محلی موجب شد که هر 9 عضو گروه بسلامت و بدون دشواری در مسیری درست تا رسیدن به مقصد نهایی طی طریق کنند. 

  

 

 

 

ساعتی پس از شروع حرکت در کنار رودخانه ای زلال که همچون شاهرگی حیاتی در دل کوه جاری بود توقفی 45 دقیقه ای داشتیم تا با همت رفقا و تلاش ویژه ابی آتشی افروخته و هیمه ای سوخته ، چایی داغ بر گلوی یکدگر دوخته و آنچه در توبره اندوخته صبحانه ای در معده خود اسپوخته با قوایی تازه بحرکت ادامه دهیم. 

 

 

  

 

هوای لطیف و تابش دوستانه آفتاب از پس توده ابرهای نازکی که دستهای خود را به نشانه مهمان نوازی از ما بهم گره زده در مقابل خورشید عالمتاب صف آرایی کرده بودند صعود از قله را برای بچه ها دلچسب تر میساخت  

 

 

 

 

در طول مسیر ، حضور دستجات مختلف کوهنورد که بعضا زنان و مردان مسنی را هم شامل می شد سبب تقویت روحیه بچه ها بود اما آنچه بیشتر مایه اعجاب و شگفتی ما گردید وجود پیرمرد کهنسال و فرتوت اما سرزنده و با نشاط در میان کوهنوردان بود که به گفته خودش 80 بهار را پشت سر گذاشته بود ! با دیدن او بی اختیار بیاد بیتی از نظر نیشابوری افتادم که می گوید : 

 

     در پیری از هزار جوان زنده دل تریم       صد نوبهار رشک برد بر خزان ما 

 

  

 

                               

 

بالاخره پس از طی مسیری پر پیچ و خم با چشم اندازهایی زیبا و طبیعتی بکر حوالی ساعت 10:30 به بلندترین نقطعه کوروبار رسیدیم . در باب وجه تسمیه این قله باید گفت : کو روبار در گویش محلی ترکیبی از دو واژه  کو ( مخفف کوه ) + روبار ( رودخانه ) موید رودخانه ای است که از میان کوه میگذرد. 

 

 

 

  

 

 

 

پس از صرف دقایقی که به گرفتن عکسهای یادگاری و ثبت خاطرات گذشت ، بچه ها تصمیم گرفتند در سایه سار دو درخت تناور که بیش از 1.5 متر قطر داشت ساعتی را به استراحت و تجدید قوا بپردازند ، اما شور جوانی و میل به صعود بیشتر باعث شد تا شهریار ، ابی ، بنده و فریدون خان با طی مسافتی بیشتر یک ساعت دیگر به کوه پیمایی ادامه دهیم و اگرچه هوای صعود به قله مجاور (لاسه  سر) در سر افتاده بود ولی وجود موانع طبیعی از یک سو و ضیق وقت از سوی دیگر ما را واداشت تا نیوشای ندای عقل باشیم و با ره توشه ای از هیزم بسوی دیگر یاران بازگردیم. 

 

 

 

 در بازگشت ، دورنمای اطراف آن دو درخت ، بعلت خیل کوهنوردان تازه از راه رسیده ، متشکل از دختران و پسران جوان و پر انرژی ، شباهتی به سایه گاه ساکت ساعتی قبل نداشت و بالطبع این تجمع آرامش و آسایش دوستان ما را نیز تا اندازه ای تحت الشعاع قرار داده بود !!! 

پس از صرف نهار ، چای و سایر اطعمه و اشربه حوالی ساعت 13:45 اعضای 9 نفره گروه کوبا با برپای داشتن پرچم صعود عزم بازگشت به ماسوله و سپس رشت کردند و حدود 2 ساعت بعد نزول از کوه خاتمه یافت. 

 

      

 

 

در طول هردو مسیر رفت و برگشت تلاش جملگی بویژه امیر (شهردار وقت) ، ابی ، شهریار  حق شناس و شهرام روزبه در پاکسازی محیط کوهستان و جمع آوری ، حمل و دفع زباله های شخصی و آنچه از اغیار بجای مانده بود چشمگیر و قابل ستایش بود . اما در نهایت آنچه از خاطرات فراموش نشدنی این سفر باقی و قابل انتقال به نسلهای دیگر است حاصل همت تلاش و کوشش عزیزانی همچون بابک ، ابی و فریدون خان است که با تهیه بموقع و مداوم عکس و فیلم ، مناظر بدیع و وقایع ظریف آن روز را ثبت و ضبط کرده اند . 

  

               

 

 

                     

 

                  

 

 

 

                                                        در پناه حق همیشه شاد باشید  

                                                               میر محمّد صادق مهران

 

 

برنامه صعود تیر ماه - ارتفاعات کوروبار ماسوله

تاریخ 88/4/26

ساعت 4 بامداد میدان یخ سازی

به همراه داشتن بطری آب ، غذای مختصر جهت صبحانه و نهار

همراه داشتن کرم ضد آفتاب بدلیل  آفتاب شدید در طول مسیر توصیه می شود