کوبــار ( کمیتۀ ورزشی بیمارستان آریای رشت ) ورزشی-فرهنگی-اجتماعی

کوبار درگویش گیلکی به معنی بارانی است که در کوهستان ببارد.

کوبــار ( کمیتۀ ورزشی بیمارستان آریای رشت ) ورزشی-فرهنگی-اجتماعی

کوبار درگویش گیلکی به معنی بارانی است که در کوهستان ببارد.

تلنگر 9 - ظرفیّت

                                                  

 

 

 

 

 

  تَلَنگُر ۹

    ظرفیّت

 


                


       

           

        

        


  گـر بـریـزی بحــر را در کـوزه ای      چند گُنجد قسمت یک روزه ای 

 

 

 

   من می گم هرکاری ظرفیّت می خواد. ظرفیّت بخش جدانشدنی موفّقیّته. برای ادامۀ  

 تحصیل باید ظرفیّت با سواد شدن رو داشته باشی؛ یعنی هم استـعداد داشته باشی،  

 هم علاقه و هم پشتکار. اگه میخوای تو زندگی مشترک کم نیاری، باید ظرفیّت شنیدن 

 حرف های تلخ و تحمّل رفتارسرد همسرت رو داشته باشی. زندگی آرام در یک آپارتمان 

 چند واحدی، نیازمند داشتن ظرفیّت کافی برای حُسن همجواری دریک مجتمع همگانی 

 است.  

   مردمی که دنبـال دموکراسی می گردن، باید پیش از هر چیز، ظرفیّت آزادی رو داشته 

 باشن و اگه نتونن یه سرویس بهداشتی عمـومی رو به مدّت یه هفته تمیز نگه دارن، یا 

 تنها انگیزه شون از بستن کمربند ایمنی، حضور فیزیکی پلیس راهنمایی درسر چهار راه 

 باشه، حکومت دیکتاتوری لطف بزرگی درحقّشون محسوب می شه!  

   مدیریّت خوب هم ظرفیّت میخواد. ظرفیّت شنیدن صدای مخالف وپذیرش انتقاد صحیح، 

 ظرفیّت استفادۀ درست از موقعیّـت به دست اومده، ظرفیّت عمل کـردن به توصیه های 

 دوستانه، ظرفیّت تحمّل بی احترامی و بی اعتنایی دیگران و خیلی چیزای دیگه.   

   مثل همۀ چیزایی که مثال زدم، ورزش هم ظرفیّت می خواد؛ والبتّه ظرفیّت خیلی بالا. 

 ورزشکار باید بدونه که چرا داره ورزش می کنه ؟ اگه ورزش حرفـه ای رو دنبال می کنه، 

 که حسابش جُداست؛ یه مدّت واسه پول دست و پاشو میشکنه و باقی عمر با پولهای 

 به دست اومده، می ره سراغ یه کار نون و آب دار دیگه! ولی بیش تر ورزشکارهای دنیا، 

 حرفه ای نیستن و از روی عشق و علاقـه ای که به این کار دارن، ورزش می کنن. روی 

 صحبت من هم با این گروهه.  

   سوای ظرفیّت جسمی و توان فیزیکی، ورزشکار باید از لحاظ روحی و اخلاقی هم آدم 

 باظرفیّتی باشه. ورزشکاری که تحمّل شکـست در یک رقابت ورزشی رو نداره، اساساٌ 

 الفبای ورزش رو یاد نگرفته! ورزشکاری که در یک بازی تیمی، بیشتر به نمـایش حرکات 

 فردی فکر میکنه تا پیشبُرد یک کار گروهی، ورزشکارموفّقی نیست ودرواقع خودخواهی  

 ذاتیش مانع افزایش ظرفیّت ورزشیش می شه! ورزشکاری که نمی تونه نیم ساعت رو 

 نیمکت بشینه وبا تعویض درحین بازی، از کوره در میره، ظرفیّت اندکی برای ورزش داره! 

 ورزشکاری که نسبت به حرفای ناشایست و رفتارهای توهین آمیز تماشاچیان، واکنش 

 زشت و زننده تری از خودش نشون می ده، درواقع از جنس همون تماشاگراست که بر 

 حسب اتّفاق، حالا به داخل زمین راه پیدا کرده!  

   کم نیستن بازیکنا و مربّیایی که بعداز بُرد ضعیف یا اتّفاقی در یک میدان ورزشی، کُلّی 

 از خودشون و تیمشون تعریف و تمجید می کنن، و همین طور از داور و بازیکنـای حریف! 

 ولی خدا اون روزو نیاره که تیمـشون بخواد ببازه؛ که اون وقت همۀ تقصیرا یا مال داوره، 

 یا تیم حریف ناجوانمــردانه بازی کرده، یا تیم های دیگه دست به یکی کردن، یا شرایط 

 آب و هوایی نامساعد بوده یا زمین ناهموار! وخلاصه ماه و خورشیدو فلک، همه در این 

 شکست نقش داشتن غیر از خود بازیکنـا و بازی ضعیفشون، غیر از مربّی کم تجـربه و 

 مسئولین ناکارآمد تیم. در واقـع همۀ این فرافکنی ها، از ظرفیّـت پایین ورزشی ناشی  

 می شه.  

   ما باید یـاد بگیـریم کـه شکـست رو بپـذیریم و اون رو دردرجـۀ اوّل، نتیجۀ ضـعـف فنّی 

 خودمون بدونیم تا عوامل دیگه. ما باید عادت کنـیم که اگه تیم مقابل، خوب بازی کرد و  

 خوب نتـیـجه گرفت، براش کف بزنـیم و بهش تبریک بگیم. ما بـاید بفهـمـیم که یه بازی 

 انفرادی با یه بازی گروهی چه تفاوت هایی داره؟ ما بایدسرنوشت صعود تیممون رو به 

 دست خودمون تعیین کنیم تا مجبور نباشیم تیم های دیگه رو به تبانی متّهم کنیم. ما 

 باید درک کنیم که ارزش فنّی پاس گل، اگه در خیلی از موارد بیشتر از خود گل نباشه،  

 دست کم باهاش برابره. و ... 

   توی یه باک ۴۵ لیتری نمی شه ۱۰۰ لیتر بنزین ریخت و یه ماشین سواری خوب، هر 

 چه قدر هم جادار، گنجایش سوار کردن ۱۰ تا مسافر رو نداره! جان کلام اینکه : اگه به 

 هردلیلی نتونستیم لیوان بزرگتری برای ورزش آماده کنیم، لااقل به اندازۀ ظرفیّت لیوان

 خودمون توش آب بریزیم تا ارزش های اخلاقی ورزش ازش سرریز نشه!  

 

 

  آب دریــا را اگــر نـتـوان کـشـید    هم به قدر تشنگی باید چشید 

 

 

          دوستدار همۀ ورزشکارای با ظرفیّت،  میر محمّد صادق مهران